آشنایی با فرشهای سالتینگ
آشنایی با فرشهای سالتینگ
ایرلند یکی از پیشروترین محققین در زمینه مطالعه فرش های شرقی (آسیایی) و نویسنده آثار بی شماری است که از شهرت جهانی برخوردار است،از جمله کتابهای وی،کتاب «قالیچههای شرقی،یک راهنمای جدید و جامع» یکی از کتب پر فروش در زمینه فرش است.
خانه فرش دستباف ایران – جهان فرش : هشتمین کنفرانس بین المللی در زمینه فرشهای شرقی(آسیایی) و در ارتباط با فرشهای سالتینگ در سال ۱۹۹۶ برگزار شد. شش سخنران در مورد اینکه آیا این فرشها متعلق به قرون شانزدهم یا هفدهم یعنی دوره صفویه هستند (که اصولا مارتین Martin و پوپ Pope به آن متعقدند) و یا متعلق به قرن نوزدهم ترکیه واقتباسی از طرحهای ایرانی هستند (این تئوری توسط اردمان Erdmann ،الیس Ellis ،و بیتی Beatiee ارائه شد) سخنرانی کردند. ظاهرا عجیب به نظر میرسد که این فرشها با چنین بافت ظریفی در طرح کلاسیک ایرانی، ترک در نظر گرفته شود.
ولی این تئوری در سالهای ۱۹۷۰ به قدری نافذ بود که فروش فرشهای سالتینگ را غیر ممکن ساخت و حتی موزهها بر چسبهای خود را تغییر دادند تا نسبت به دیدگاهی که ظاهرا بی عیب و نقص به نظر میرسید عکس العمل نشان دهند.
این فرشها پس از اینکه جرج سالتینگ (۱۹۰۹-۱۸۳۵)نمونهای از آن را به موزه ویکتوریا آلبرت اهدا کرد،به نام او خوانده شد.
فرشهای این مجموعه بافت بسیار ظریفی دارند (معمولا بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ گره در هر اینچ مربع) تارهای ابریشمین و پودی از کرک نرم، زمینه با بافتی یکنواخت از نخی با پوشش فلزی شکل گرفته است.
حداقل ۲۷ نمونه از فرشهای ترنجی با طراحیهای استادانه به شکل شاخ و برگ تاک،نخل،پرندگان و دیگر حیوانات و نقشهایی به سبک اسلیمی نقش شدهاند.
حاشیههای اصلی عموما شامل قاب کتیبهای و خوشنویسی شدهای است که اغلب کمی از حاشیه فراتر میرود، و گاهی نیز این نقش خطاطی در حاشیه داخلی باقی میماند.
حدود ۷۰ قالیچه از این مجموعه به شکل سجاده است و کتیبههای آن،شعارهای مذهبی و آیاتی از قرآن میباشد. نقشهای گل با فرشهای دیگر مشترک است ولی نقش پرندگان و حیوانات در آنها متفاوت است. تعداد زیادی از این قالیچهها در موزه توپ کاپی (topkapi) در استانبول نگهداری میشود.
و تعدادی نیز در مجموعههای غربی، همتای نمونههای توپ کاپی است و یا اینکه در حدود سالهای ۱۸۸۰ از آن موزه به دست آمده است. تعداد کمی نیز در موزههای ایران یافت میشود.
اف.آر.مارتین F.R.Martin در کتاب«تاریخ» اشاره میکند که این قالیچهها متعلق به قرن شانزده تبریز است و پوپ Pope نیز در کتاب «مروری بر هنر ایران» عمیقا همین نظریه را تأیید میکند.
در کتاب راهنمای فرشهای موزه ویکتوریا و آلبرت، نویسنده بر ماهیت ایرانی فرشها تأکید کرده و میگوید: «مدارک بیشماری این احتمال را تأیید مینماید که فرشها در مجاورت قسطنطنیه (استانبول فعلی) و در حدود قرن هجدهم بافته شدهاند.
وی اضافه میکند که فرشهای سالتینگ در ترکیه مشاهده شدهاند، در حالی که مدرکی ارائه نمیشود. اف.سار ( Sarre)نظری مشابه را در مورد فرش لوبانف روستووسکی در نمایشگاه لنینگراد در سال ۱۹۳۹ درباره هنر ایرانی ارائه میکند.
اما پوپ قویا با این دیدگاهها در کتاب «مروری بر هنر ایرانی» مخالفت مینماید، و با هیجان عجیبی اهمیت یافتن هویت واقعی این فرشها یادآور میشود .
پوپ میافزاید نمونههایی از این فرشها از عهد صفویه از طریق استانبول به بازارهای غربی رسیده است.و به خصوص یادآور میشود که نخ فلزی بسیار شبیه فرشهای زرباف قدیم ایرانی بوده و پشم به کار رفته در آنها مشابه فرشهای اردبیل است.
اردمان،در سال ۱۹۴۱ در پاسخ به کتاب «مروری به هنر ایرانی» کتاب «اسلامیکا» را مینویسد و بدون اینکه دلایل خود را توضیح دهد فرشهای سالتینگ را تقسیم بندی میکند.
گروهی که فرشهای ایرانی به نظر میرسند، شامل فرش بیکر Baker در موزه هنر متروپولیتن Metropolitan ، دو قالیچه که سابقا در مجموعه یرکز Yerkes و قالیچهای نیز که در Von Pannwitz بوده،اکنون همه آنها در مجموعه thysson-Bornemisza نگهداری میشوند.
گروه دوم که به اعتقاد اردمان منشا قدیمی ترکیهای دارند،شامل خود فرش سالتینگ و نیز فرش مارکاند Marquand در فیلادلفیا، فرش لوبانف روستووسکی LobonofRostovski در سن پطرزبورگ، و نمونهای در لیون Lyon و در مجموعهای از سی سجاده در موزه توپ کاپی میباشد.وی به خصوص برای مجموعه فرشهای توپ کاپی اهمیتی خاص قائل است.
چرا که بسیاری از آنها از لحاظ جنس، ساختار، رنگ، طرح، و همچنین کتیبههای متعدد آن به قالیچههای ترنجی شباهت دارند. همچنین همان نخهای فلزی در بافت همه آنها به کار رفته است.
قالیچههای این گروه به دلیل درخشندگی رنگهایشان مورد تردید قرار گرفت و اردمان نتیجه گیری کرد که تمامی سجادههای توپ کاپی از همان گروه بوده و در دوره کوتاهی در یک کارگاه بافته شدهاند.
وی دو نمونه غیر ایرانی را مجزا کرد، یکی شبیه به اصل طرحهای مملوکیان و دیگری فقط با دو رنگ. از آن جایی که این دو قالیچه ایرانی به نظر نمیرسیدند، او عقیده داشت که تمام قالیچههای توپ کاپی ایرانی نیستند و پیشنهاد کرد که آنها متعلق به قرون هجدهم میباشند. اردمان اظهار داشت که قالیچهها در میان اولین فرشهای کارگاه سلطنتی ترکیه در هرک Herek بافته شدهاند.سپس تاریخ بافت آنها را به اوایل قرن نوزدهم تغییر داد.
این تئوری تا سالهای جنگ در دهه ۱۹۶۰ راکد ماندند.گر چه در کاتولوگ مجموعه Thyssen در سال ۱۹۷۲،ام-اچ بیتی تئوریهای اردمان را احیا کرده و ماهرانه آنها را پرداخته است.وی فرش VonPannwitz از آن مجموعه را به عنوان فرش سلطنتی ترکیه در قرن نوزدهم توصیف میکند.
در آن زمان چارلز گرنت الیس CharlesGrant Ellis حامی نظریات اردمان بود و در سراسر عمر قالیچههای دیگری را به گروه فرشهای سالتینگ اضافه کرد. تاریخ بافت آنها را نیز قدری بیشتر به زمان حاضر نزدیک نمود با علم به اینکه کارگاه هرک تا نیمه قرن نوزدهم تأسیس نشده بود.
هنگامی که اطلاعات موثق نشان داد که فرشها تا سال ۱۸۹۱ در هرک بافته نشدهاند، الیس فرشهای سالتینگ را بافته اواخر قرن نوزدهم نامید. وی در مصاحبهای که بعدها انجام داد، فرش چلسی Chelsea را که در موزه ویکتوریا و آلبرت موجود است،از گروه سالتینگ خواند و عاقبت نمونه فرشهایی بدون نخهای زری، بدون کتیبه و بدون طرح ترنجی و طرح محراب گونه به این مجموعه اضافه کرد و البته این دیدگاهها عمیقا تأثیر گذار بود .
در سال ۱۹۸۷ کاتالوگ توپ کاپی که کار مشترک راجرز Rodgers و تزکان Tezkan بود، سجادههای نوع سالتینگ را متعلق به بافتههای اواخر قرن نوزدهم ترکیه اعلام نمود. و مجددا همچون اردمان، تمام سجادهها را در یک طبقه بندی و زمان و مکان بافت آنها را مشترک تصور نمود.
تفکرات اصلاح گرایانه در سالهای ۱۹۸۰ شکل گرفت و نوین انز NevinEnez به ویژه آزمایشهایی بر روی رنگ قالیچههای توپ کاپی انجام داد. وی به خصوص اثبات کرد که رنگ زرد در دو نمونه از ۹ فرش آزمایش شده شامل موادی است که از گیاه DelphiniumSemibatum مشتق میشود.
این گیاه به طور خودرو در ایران میروید ولی در ترکیه وجود ندارد. انز متعاقبا وجود لاک را در چهار قالیچه (شمارههای ۲۰۳۵/۱۳،۲۰۴۰/۱۳،۲۰۲۹/۱۳،۲۰۱۵/۱۳ توپ کاپی) گزارش داد که بر خلاف فرضیه منشاء فرشهای قرن نوزده ترکیه میباشد. در یکی از این فرشها از Juglon که از پوست گردو به دست میآید استفاده شده است. طبق ادعای انز در هیچ فرش ترکیهای آزمایش شده،از Juglon استفاده نشده ولی در عموم فرشهای ایرانی یافت میشود.
در حالی که طبق تصور اردمان تمامی ۳۷ سجاده موجود در توپ کاپی در یک محل و تقریبا یک زمان بافته شدهاند. انز دریافت که یکی از قالیچهها (۲۰۲۴/۱۳ توپ کاپی)حاوی اسید پیکریک و گرههای متقارن داشت.این دو قالیچه که اختصاصا توسط اردمان با منشأ ترکیهای قلمداد شده بود اکنون مشخص میکرد که جزء مجموعه سالتینگ نیستند.
یکی از این دو،تنها نمونه با رنگ مصنوعی و دیگری تنها نمونه با گروههای متقارن بود. نظریه اردمان به طور منطقی بر پایه شباهتهای طراحی استوار نبود، و یافتههای علمی در مورد رنگ و ساختار فرشها، نظریه ترکیهای بودن فرشهای سالتینگ را تضعیف کرد.
کسانی که هنوز به تعلق داشتن فرشهای سالتینگ به منشأ ترکیهای اواخر قرن نوزدهم اعتقاد دارند، ادعا میکنند که این نظریه با عدم وجود فرش گونه سالتینگ در مجموعههای متعلق به پیش از اواخر قرن نوزدهم تقویت میشود و همچنین کیفیت نگهداری خوب بسیاری از آنها مورد ظن میباشد.
فرشی در موزه چارتوریسکی Czartoryski در کراکو Cracow یک مورد استثنا به شمار میرود.
هنگامی که من این فرش را در سال ۱۹۹۶ در کراکو آزمایش میکردم،دریافتم که با دیگر فرشهای مجموعه سالتینگ سازگار است.
فرش زمینه سبز تیره شبیه به قالیچه مارکاند فیلادلفیا داشت و نخ فلزی شاخص گونه سالتینگ در متن آن به کار رفته بود. از آن جایی که هیچ کس در موزه نمیتوانست ظاهر آن را به فرشهای اوایل قرن نوزدهم شبیه بداند،آشکارا همراه با صدها شیء دیگر شامل چادرهای عثمانی که از چادرهای پراکنده پس از شکست حصر وین در سال ۱۶۸۳ به دست آمده، در یک گروه قرار میگیرد.
هزاران شیء ترکیهای از این گونه در خانههای اشراف مختلف، تا زمانی که موزه آنها را بیابد،نگهداری میشد. فرشهایی از گونه سالتینگ در سالهای اولیه ۱۹۹۰ توسط نویسندهای در موزه ایران باستان در تهران آزمایش شد که متعلق به شاه بود. بنابراین احتمال ترکیهای بودن آن ضعیف میباشد.
جان میلز JahnMills به نحوی قانع کننده مشکل یافتن یک فرش سالتینگ را در فهرست اموال اولیه حل کرده است. او توانست یک فرش معاصر را در موزه هنر اسلامی قاهره بیابد که متعلق به تاجری پاریسی به نام ام.چپی Chappey بوده و در میان اموالش در سال ۱۹۰۷ به فروش رفته است. میلز دریافت که این تاجر فرشها را از کلیسای پالنسیا Palencia در اسپانیا خریداری کرده بود.
میلز این کلیسا را در سال ۱۹۹۶ بازدید کرد و دریافت که فهرست اموال سالهای ۱۶۲۳ ،۱۶۴۹، ۱۷۵۲ و ۱۷۸۳ هنوز موجود است.شرح یک فرش در فهرست سال ۱۶۴۹ به قدری با طرح غیر متعارف فرش چپی سازگار است که به سختی میتوان به نحوه ورود آن به قاهره شک داشت.
این فرش که در کتاب «مرور» چاپ شده است، اولین مدرک مستندی است که نشان میدهد فرش گونه سالتینگ در فهرست اموال قرن هفدهم وجود داشته است.میلز اظهار داشت که کتیبه روی فرش چار توریسکی توسط شرق شناس فرانسوی ژوربرت Jourbert کمی پس از سال ۱۸۰۹ ترجمه شده است.
همچنین میلز دریافت که فرش ترنجی رینود Reinaud نمونه دیگری از فرشهای ترنجی گونه سالتینگ توسط مارتین توصیف شده است. این فرش در ابتدای قرن نوزدهم در میان داراییهای مارکی دولاگوی MarquisdeIagoy یکی از اعضاء کابینه نمایندگان وجود داشته و در کتابی از مجموعه مارکی توسط رینود توصیف و در سال ۱۸۲۸ به چاپ رسیده است. ضمنا میلز فرش دیگری را که هم اکنون در گالری و الترز Walters در بالتیمور موجود است معرفی میکند که در مجموعه گوپیل Goupil بوده و در حراجی سال ۱۸۸۸ فروخته شده است. این فرش نه تنها به طور وسیعی مرمت شده و در سر آن کاملا از نو بافته شده است، بلکه مرمت آن به طور قطع پیش از اینکه در مجموعه گوپیل قرار گیرد، انجام شده است. چنین فرشی با چنین مرمتی که قبل از سال ۱۸۸۰ انجام یافته، قطعا تنها چند دهه قبل بافته نشده است.
میلز علاوه بر تهیه چنین مدارکی،گزارشی موثق در مورد چگونگی رسیدن فرشهای نوع سالتنیگ به دست خریداران غربی را در سالهای ۱۸۸۰ ارائه مینماید.
در جنگ میان روسیه و ترکیه در سالهای ۸-۱۸۷۷ در اوایل سال ۱۸۷۸ روسها در کنار دروازههای قسطنطنیه (استانبول) بودند و استانبول در حالت آنارشی قرار داشت و جمعیت آن مملو از پناهندگان و بیماران بود. شهر در یأس و نومیدی به سر میبرد و شواهد بسیاری در این مورد توسط میلز ذکر شده است که مردم به ناچار خود را در زمستان ۱۸۷۸ در بازارها میفروختند.
مدارکی از توپ کاپی (فرشهای سالتینگ)
اگر بسیاری از این فرشهایی که ظاهر ایرانی دارند، در ترکیه بافته نشدهاند، پس چگونه است که در موزه توپ کاپی جای گرفتهاند؟ این مطلب با مدارکی مستند قابل تفسیر است.
شاه ایران هدایایی ارزشمند براس سلطان عثمانی میفرستاد که فرش از نمونههای ویژه آن است. ورود هدایایی ارزشمند در سال ۱۵۶۷ به دربار عثمانی توسط سفیر مجارستان مشاهده شده است وی به خصوص به «فرشهای ابریشمین همدان و درگزان…بیست فرش بزرگ و بسیاری فرشهای کوچکتر با طرح و نقش گل، پرنده، و حیوانات و طلا… که توسط ۷۰۰ بافنده ماهر مرد بافته شده و نوزده هزار بسته شامل تجملات به وسیله حیوانات حمل میشد.
فرشهای پشمی به قدری سنگین بود که هفت مرد به سختی میتوانستند آنها را حمل کنند» اشاره کرده است. در توپ کاپی به نظر میرسد که بسیاری از فرشها هرگز مورد استفاده قرار نگرفته است و به همین سبب تقریبا نو به نظر میرسند.به این دلیل فرشهای گونه سالتینگ وضعیت مناسبی داشته و از دیگر فرشهایقرون شانزده و هفده سالمتر هستند.
تاریخچهای از این فرشها در توپ کاپی ثبت شده و هولیا تزکان از کارمندان موزه، مجموعهای از فرشهای ایرانی که در فهرست اموال سالهای ۱۶۸۰ هستند،خاطر نشان کرده است سجادههای ایران(۹۸ سجاده)هم در لیست قرار دارند و توضیحی در مورد روش به کار رفتن نخهای فلزی در آنها موجود است. در این توصیف آمده است:فرشهای ایرانی با نقش و کتیبه.
نخهای پوشیده با فلز (فرشهای سالتینگ)
حل معمای نخهای پوشیده با فلز، بافته شده در متن فرشهای سالتینگ ، سهم نویسنده میباشد توضیحات پوپ در این مورد روشنگر نیست.
آزمایش میکروسکوپیک بر روی نقرهای که از قسمتهای کوچکی از چند نمونه این فرشها بیرون کشیده شده،مدرک موثقی در مورد قدمت زیاد آنهاست. به نظر میرسد که روش صحیح بافت رشتههای فلز و پیچیدن آن به دور تار ابریشم در استانبول ناشناخته بوده است.
چرا که تمامی نمونههای فرشی که نخ فلزی در آن به کار رفته و ریشه آن به استانبول میرسد، نشانگر خطاهای زیادی در آنهاست. و ضمنا هیچ نخ نقره جدیدی در آنجا یافت نشده که در برابر کدر شدن مقاومت داشته باشد.
پوپ آشکارا تصور میکرد که این نخ از پوشش نوار نقرهی خالص بر روی رشتهای ابریشمین ساخته شده است.در حالی که نمونههای آزمایش شده در این مطالعه نشانگر آن است که جنس آن از نقره زراندود است.
عجیب نیست که هیچ نخ نقرهای جدیدی یافت نشده که در مقابل کدر شدن مقاومت کند. فرشهای سالتینگ از نخهایی بافته شده بود که روکش طلا داشته و تیره نمیشدند.
که البته خطایی قابل درک است، زیرا بدون آزمایش میکروسکوپیک تحت فشار زیاد و پاکسازی لایه جرم گرفته و اکسیده شده سطحی،نخ به نظر نقره میآید.
چهار نمونه از نخهای به کار رفته در فرشهای مختلف سالتینگ توسط مایکل فرانس Michael Franses در تجزیه میکروسکوپی شدهاند.
در آزمایشها مشخص شد که تمام نمونهها از یک گونه واحد هستند. نخها از پیچیده شدن فلز به دور یک تار ابریشمین تهیه شده و نقره به کار رفته در آن بسیار خالص و با درجه خلوص ۹۸% بوده و ناخالصی آن از طلا و سرب میباشد.
وجود این ناخالصی به طور طبیعی در همجواری نقره وجود داشته و جداسازی آن بسیار مشکل است وجود آلیاژ طلا و ترکیب نقره،طلا و جیوه امکان ارزیابی دقیقتر را مشکل ساخت.
اما چرا در قسمتهای زریدار فرشهای نازک که مقدرا کرک آن کم است، طلای کمی مشخص است؟ مطالعات اخیر در زمینه مواد قدیمی نشان میدهد که طلا در صورت قرار گرفتن در مجاورت مواد فاسد کننده، تحلیل میرود.
امکان دارد این مواد، اسیدی بوده و یا وجود باکتریها به تدریج سبب تحلیل رفتن طلا شود.
این امکان هم وجود دارد که پشم به کار رفته در فرشها حاوی گازهای کدر کننده باشد که به نقره حمله میکند.
همچنین نخهای فلزی فرشهای سالتینگ به خوبی تارهای ابریشمین آن را نپوشانده است.این فرشها به احتمال زیاد برای استفاده بر روی کف زمین نبودهاند.
اولین سؤالی که پس از درک چگونگی ساختن نخ به ذهن میرسد، این است که آیا این تکنیک،خاص ایران بوده یا در ترکیه هم مورد استفاده قرار میگرفته است.
از آن جایی که هیچ سابقه کافی موجود نیست، نمیتوان اثبات کرد که چنین تکنیکی هرگز در ترکیه به کار نمیرفته است. به همین علت یکی از نمونه نخهای به کار رفته در فرشهایی که به طور مسلم در ایران بافته شده و مورد مطالعه میکروسکوپیک قرار گرفته بود، محور بررسی قرار گرفت.
این فرشها از نوع فرشهای زرباف صفویه بودند و با نخهای فلزی به کار رفته در فرشهایی که تصور میشد در کارگاه عثمانی هرک در قرن نوزدهم بافته شدهاند،مورد مقایسه قرار گرفت.
نمونه فرشهای هرک به آسانی از فرشهای سالتینگ تمیز داده میشد.زیرا نخهای فلزی فرشهای هرک روکش نقره داشته و فلز پایه آن به جای نقره مس بوده و فلز تقریبا با بی دقتی به دور تار ابریشمین پیچیده شده است به طوری که تار ابریشمین گاهی بدون روکش مانده است.
در هیچ کدام از فرشهای سالتینگ مس به این گونه استفاده نشده ولی در فرشهایی که با نخهای فلزی در هند یا چین بافته شدهاند،دیده میشود.
نمونه نخهای فلزی فرشهای سالتینگ و فرشهای زرباف صفویه یکسان بودند.تنها تفاوت آنها این بود که نخهای فلزی فرشهای زرباف در وضعیت مطلوبتری قرار داشتند.
حدود سی درصد سطح نوار فلز،هنوز پوشیده از طلا بود و از آنجا که روش کاملا مطمئنی برای تخمین دقیق سرعت فرسودگی وجود ندارد،میتوان برآورد نمود که فلز به کار رفته در فرشهای زرباف صفویه حدود ۵۰ تا ۱۰۰ سال پس از فرشهای سالتینگ بافته شدهاند.
با نتیجهگیری حاصل از آزمایش بر روی نخهای صفویه،اطمینان بیشتری مییابیم که فرشها اصلیت ایرانی دارند،زیرا
الف-نخهای فلزی به روشی که نخهای فلزی بکار رفته در قالیچههای زرباف صفویه تهیه شدهاند،به دست آمدهاند
ب-فلز پایه در نخهای فرشهای منسوب به هرک به جای نقره،مس بوده است.
ج-هنگامی که آلیاژ جیوه و طلا در اروپا در قرن نوزدهم متداول بوده،این شیوه همزمان مشخصه کارهای فلزی ایران در آن ایام میباشد.البته هنوز سوال در زمینه تجارت این نخها به قوت خود باقی است.
کتیبهها (فرشهای سالتینگ)
برای اعلام صریح اصلیت و ریشه فرشهای سالتینگ مطلب بیان شده توسط مایکل فرانسس درباره کتیبههای سجادهها را مورد مطالعه قرار میدهیم. برای درک معنای کتیبهها میبایست در مورد تفاوت و تمایز میان شیعه و سنی و نقش داماد حضرت رسول(ص) یعنی حضرت علی(ع) آگاهی داشته باشیم، با رحلت حضرت رسول(ص) در سال ۶۳۲ میلادی گفت و گو بر سر این بود که چه کسی میباید نقش وی را به عنوان رهبر امت ادامه دهد. ابوبکر دوست حضرت محمد و یکی از اولین اسلام آورندگان به عنوان خلیفه انتخاب شد.گر چه عقیده بر این است حضرت رسول خود حضرت علی را به عنوان نایب خود برگزیده بود.
نه تنها حضرت علی(ع)همسر دختر حضرت رسول(ص) یعنی حضرت فاطمه(ع) بوده، بلکه حضرت محمد(ص) پس از رحلت والدینشان در سن ۶ سالگی در خانه پدر حضرت علی(ع)بزرگ شدند، با وجود اختلاف سن زیاد حضرت علی(ع) و حضرت محمد(ص) بیشتر به برادر شبیه بودند تا به پسر عمو.
با وجود این،حضرت علی(ع) در مقابل خلیفگی ابوبکر به طور جدی مقاومت نکرد و حتی با مرگ ابوبکر وی خود را برای خلیفگی همچون عمر تحمیل نکرد (گر چه حضرت علی خود عضو شورا بود) پس از عمر، عثمان که خانوادهاش و نیز خود بدوا مخالف حضرت محمد(ص)بودند به خلیفگی برگزیده شده خلافت عثمان با قتل او توسط یکی از مخالفان پایان یافت و سرانجام پس از بیست و چهار سال حضرت علی(ع)به خلافت رسیدند.
گر چه خلافت حضرت علی(ع)با خجستگی آغاز شد،ولی وقایع سیاسی بر علیه او گردید و مقر ایشان در شهر کوفه عراق مورد تهاجم سپاه معاویه قرار گرفت و پس از جنگی،ناتمام ایشان در توطئهای به شهادت رسیدند.حضرت علی(ع)اولین امام شیعیان به شمار میرود.فرزندان ایشان امام حسن(ع)و امام حسین(ع) دومین و سومین امام شیعیان میباشند.حرم ایشان در شهر نجف عراق محل دفن حضرت علی(ع)بوده و بدن امام حسین که در کربلا به شهادت رسیدند،در آنجا مدفون است.
خلفای پس از حضرت علی(ع)بنیانگزاران مذهب تسنن هستند و در اکثر خاور نزدیک این مذهب حکمفرما شد. با وجود این در برخی نواحی تعداد شیعیان بیش از سنیهاست و طوایف آذربایجان که سلسله صفویه را پایه ریزی کردند و مذهب تشیع را به عنوان مذهب حاکم اعلام کردند.
همین مسئله موجب نزاع آنها با عثمانیها در اوایل قرن شانزدهم شد. سلطان عثمانی رهبر مذهب سنی بود و شاه ایران رهبر بی چون و چرای تشیع به شمار میرفت. آیات قرآن که بر روی فرشها یافته شده الزاما مشخص کننده گروه خاصی نیست ولی برخی دعاهای خاص، اختصاص به شیعه دارند.
ترجمه کتیبههای بسیاری از فرشهای گونه سالتینگ و سجادهها توسط فرانسس بیانگر اصلیت و وابستگی به مذهب تشیع است.
در چهار مورد خاص از فرشها نام حضرت علی(ع)آورده شده. در شش نمونه دیگر دعاهایی در مورد رحمت خداوند بر چهارده امام معصوم که مرکزیت تشیع هستند، بافته شده است.
در چهار فرش دیگر حاشیههایی منقوش به طرحهای کوفی که شیعیان به آن معتقدند دیده میشود و در بسیاری دیگر قسمتهایی از ادعیه شیعه به کار رفته است.
اینها نشانگر آن است که سجادههای گونه سالتنیگ که تعداد ۳۵ تای آنها در توپ کاپی مانده است،در قرن نوزدهم و در کشور ترکیه بافته نشدهاند.
آنها به عنوان هدایایی از جانب شاه نگهداری شده و در واقع استفاده کم از آنها به علت عبارات کتیبهها و آیات است. غیر از کتیبههای گروه سالتینگ-طرحهای ترنجی-کتیبهها با عبارات غیر مذهبی و بیشتر شعر گونه دارند.شعرها از منابعی است که هیچ کدام به پس از قرن هفدهم مربوط نمیشود.
اینها مدارک کافی برای مشخص کردن بافت فرشها در ایران یا ترکیه نیستند.کتیبههایی نیز به زبان فارسی قابل دستیابی در دربار عثمانی بودهاند زیرا در قرن شانزدهم و هفدهم فارسی اولین زبان دربار بوده است.
نتیجه گیری (فرشهای سالتینگ)
هنگامی که محققین مهم فرش،به ویژه الیس و اردمان اظهار میدارند که فرشهای سالتینگ متعلق به اواخر قرن نوزدهم بوده و در ترکیه بافته شدهاند، از شأن و ارزش این آثار هنری میکاهند، به نحوی که این آثار در حد یک تقلید هنری، آن هم به صورت درکی ناقص از هنر ایرانی توسط طراحان عثمانی معرفی شده و فرشهای سالتینگ کتیبهای نارسا به نظر میآیند.
در سالهای ۱۹۷۰ قیمت آنها بسیار تنزل مینماید در حالی که ارزش فرشهای صفویه بسیار بالا است. با تلفیق تاریخ و روشهای علمی در هنر، واضح است که نتیجه گیری و انتساب فرشهای سالتینگ بر پایه احساس، به تنهایی کافی نیست. با تعیین کربن ۱۴ در ده فرش- اعم از سجاده و غیر آن – مدرک مهمی در مورد قدمت و انتساب فرشهای گروه سالتینگ به قرون نوزدهم، چیزی بیش از یک خطای تحقیقاتی نیست، مجددا ارزش آنها به عنوان آثار تاریخی برجسته معلوم میشود، و میتوانیم با بررسی فرشهایی که در وضعیت اولیه خود باقی ماندهاند، فرشها را در زمان بافته شدن در کارگاههای فرش بافی دوران صفویه تجسم و تحسین نماییم.
آشنایی با فرشهای سالتینگ
منبع : کتاب قالی ایران