logo

معرفی منطقه چزابه از زبان دیگر

معرفی منطقه چزابه از زبان دیگر

معرفی منطقه چزابه از زبان دیگر

چزابه نام منظقه ای است که در استان خوزستان واقع است. چزابه مرز بین ایران و عراق است که این روزها به خاظر پیاده روی اربعین بسیار در کانون توجه است.

 

خانه فرش دستباف ایران – جهان فرش : در مسیر جاده‌ای که از مرز به بستان کشیده شده است منطقه‌ای شهید پرور به نام چزابه؛ این منطقه در شمال غربی بستان است.

چزابه نامی است که فراموش نمی‌شود؛ ساکت و آرام. وقتی نام چزابه را می‌شنوی ناخودآگاه زیر لب می‌گویی: طریق القدس و فتح‌المبین و روی زمین می‌نشینی و با انگشت می‌نویسی«اسفند ۱۳۶۰» اوج ناکامی دشمن برای جلوگیری از انجام عملیات فتح‌المبین بود.

در اینجا حس می‌کنی تا خدا فاصله‌ای نداری؛ اینجا مقتل اسماعیلیان است. شب‌ها چزابه زانوی غم بغل می‌گیرد. به چزابه که می‌رسی دوست داری زیارت عاشورا بخوانی و گریه کنی.

اینجا دوست داری سرت را روی زانوی خاک بگذاری و هق هق گریه‌ات را در فضا رها کنی. وقتی که توی آب هور نگاه کردم خودم را پیدا کردم، اما نشناختم؛ خیلی عوض شده بودم. مهم نیست، این مهم است که خودم را پیدا کرده‌ام، خرابه را می‌شود ساخت؛ ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است.

شهدا ! من امروز با شما تولدم را جشن می‌گیرم. دلم می‌خواهد داد بزنم و گریه کنم. سال‌ها بود از قطار غفلت پیاده نمی‌شدم، همه چیز را مال خودم می‌دانستم و می‌خواستم، ولی حالا نه. هر چه را برای خود می‌پسندم برای دیگران هم می‌پسندم و هر چه برای خودم نمی‌پسندم برای دیگران نیز نمی‌پسندم.

من هر چه دارم با همه قسمت می‌کنم به جز شهدا را. شهدا مال من و هر چه دارم غیر از شهدا مال دیگران. من دلم را وقف شهدا می‌کنم و از شهدا می‌خواهم این موقوفه را تعمیر کنند و بازسازی نمایند.

به زحمت آب دهانم را قورت می‌دهم و به آرامی چشم‌هایم را می‌بندم و با تمام وجود نفس عمیقی می‌کشم و چشم‌هایم را باز می‌کنم و داد می‌زنم: سلام خدا، من آمدم. دیدی بالاخره نشانی‌ات را پیدا کردم. من نشانی‌ات را از توی جیب شهدا برداشتم. این‌قدر با شهدا دوست شدم که اجازه دادند بدون اجازه هم دست توی جیبشان بکنم.

نفس‌های چزابه بوی گاز خردل می‌دهد. چشم‌هایم ورم کرده و قرمز شده است.

چزابه یعنی به مدت طولانی توی آب بودن و بی حرکت ماندن. چزابه یعنی هول و هراس و اضطراب، وحشت و نگرانی. چزابه یعنی نبرد بدون خاکریز و بدون سنگر و سرپناه. چزابه یعنی بارش مرگ از زمین و هوا، یعنی گیرکردن در وسط آتش. چزابه یعنی …

ای کاش چزابه حرف می‌زد و من نوشته‌هایم را تکمیل می‌کردم. ای کاش گریه مجال نوشتن می‌داد. اینجا می‌شود کربلا را نقاشی کرد. حنجره پاره اصغر را کشید و ناله رباب را شنید. اینجا می‌شود شناسنامه ابلیس را لغو و باطل کرد.

تصمیم گرفتم‌ام چراغ تکلیفم را روشن کنم. اینجا بهترین جایی است که می‌شود هوای نفس را زیر پا گذاشت. اینجا آسمان همیشه آبی است. خودم را ورق می‌زنم و گذشته‌هایم را مرور می‌کنم؛ اما چیزی برای گفتن ندارم.

کار مثبتی نکرده‌ام که سرم را بلند کنم و به چهره شهدا نگاه کنم، دلم می‌گیرد و سرم را پایین می‌اندازم ولی زمین هم مرا شرمنده می‌کند. حس می‌کنم هنوز خون شهدا روی زمین مانده است. گاهی اوقات فکر می‌کنم برای چه شهدا مرا دعوت کرده‌اند من که برایشان کاری نکرده‌ام.

چزابه هزار کربلا زخم دارد؛ چزابه بهترین دلیل برای اثبات وجود خداست.

اگر خدا نبود شیعه هم صاحب نداشت. من اعتقاد دارم آنها که شیعه نیستند نسبتشان به خدا نمی‌رسد و از قبیله نور و باران نیستند؛ آنها که شیعه نیستند اصلا نیستند و من معتقدم که شیعه ریشه در آسمان دارد.

من تصمیم گرفته‌ام آن قدر در چزابه بمانم تا خدا را پیدا کنم و با هم به شهر برگردیم. من دوست دارم مردم هم خدا را ببینند و اگر وقت کردند به چزابه بیایند و اگر وقت کردند بهشت را قبل از مردن ببینند. چزابه یعنی بهشت…

تنگه چزابه

تنگه چَزابه نام منطقه‌ای در ۱۷ کیلومتری شمال غربی شهر بستان در استان خوزستان است. تنگه چزابه بین تپه‌های رملی و هورالهویزه و بر سر مسیر مرزی فکه – بستان قرار دارد و در کنار مرز ایران و عراق واقع شده است.

این تنگه که از دید رزمی بسیار استراتژیک می‌باشد. در دو سوی این تنگه تپه‌های شنی و هور هویزه جای‌گرفته‌اند. جاده‌ای در خاک ایران، چزابه را به فکه و جاده‌ای دیگر این منطقه را به العماره در عراق می‌پیوندد. دهانه این تنگه نیز نزدیک به یک‌ونیم کیلومتر می‌باشد.

اهمیت راهبردی چزابه

این تنگه که از دید رزمی بسیار استراتژیک می‌باشد. در روند جنگ ایران و عراق تنگه چزابه یکی از پنج محور تازش عراق به ایران بود. ارتش عراق پس از سه روز درگیری در نوار مرزی در تاریخ ۳ مهر ۱۳۵۹ از تنگه چرابه عبور کرده و به طرف تپه های الله اکبر و بستان پیش رفتند.

این منطقه در تصرف نیروهای عراقی قرار داشت تا اینکه در تاریخ ۸ آذر ۱۳۶۰ در جریان عملیات طریق‌القدس نیروهای ایرانی این نقطه را بازپس گرفتند. در آستانه عملیات فتح‌المبین در تاریخ ۱۷ بهمن ۱۳۶۰ نیروهای عراقی با هدف به تاخیر انداختن عملیات فتح المبین و منظور تصرف مجدد شهر بستان، با حمله به این تنگه دست به عملیات متقابل زدند.

این عملیات ۱۰ روزه ارتش عراق که عملیات تنگه چزابه نام داشت صدام حسین رئیس جمهور عراق شخصاً در منطقه حضور یافت و هدایت عملیات را به عهده گرفت. این عملیات که تا ۲۷ بهمن ادامه داشت یکی از خونین ترین صحنه های جنگ ایران و عراق رخ بود و عراقی‌ها توانستند نخستین خاکریز نیروهای ایرانی را تصرف کنند و منطقه ای به عمق ۸۰۰ متر را با آتش کنترل کنند. در تاریخ ۱ اسفند ۱۳۶۰ چهار گردان از نیروهای سپاه پاسداران به فرماندهی حسن باقری طی عملیات امیرالمؤمنین یا جنگ چزابه از منطقه رملی شمال تنگه(تپه نبعه) وارد عمل شده و با یورش به نیروهای عراقی آنان را از تنگه دور کردند.

در‌خصوص چگونگی نام‌گذاری این منطقه می‌توان گفت شبه صحرا بودن این منطقه باعث به‌وجود آمدن سراب‌هایی برای بیننده می‌شود و این موضوع باعث ظن و گمان غلط برای بیننده می‌شود. مردم این منطقه نیز با مشاهده این سراب‌ها، این سرزمین را به چزابه که به معنی دروغگو با صیغه مبالغه است نام‌گذاری کرده‌اند.

 

معرفی منطقه چزابه از زبان دیگر

 

منبع : آسمونی









دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز با * علامت‌گذاری شده‌اند .

* نام :
* ایمیل :
وب سایت :