ریشه ضرب المثل خیاط هم در کوزه افتاد
ریشه ضرب المثل خیاط هم در کوزه افتاد
حکایت ضرب المثل خیاط هم در کوزه افتاد
خانه فرش دستباف ایران – جهان فرش : در روزگار قدیم در شهر ری خیاط ی بود که دکانش سر راه گورستان بود.وقتی کسی میمرد و او را به گورستان می بردند از جلوی دکان خیاط می گذشتند.
یک روز خیاط فکر کرد که هر ماه تعداد مردگان را بشمارد و چون سواد نداشت کوزه ای به دیوار آویزان کرد و یک مشت سنگ ریزه پهلوی آن گذاشت.
هر وقت از جلوی دکانش جنازه ای را به گورستان می بردند یک سنگ داخل کوزه می انداخت و آخر ماه کوزه را خالی می کرد و سنگها را می شمرد.
کم کم بقیه دوستانش این موضوع را فهمیدند و برایشان یک سرگرمی شده بود و هر وقت خیاط را می دیدند از او می پرسیدند چه خبر ؟ خیاط می گفت امروزسه نفر تو کوزه افتادند.
روزها گذشت و خیاط هم مرد. یک روز مردی که از فوت خیاط اطلاعی نداشت به دکان او رفت و مغازه را بسته یافت.
ازهمسایگان پرسید : خیاط کجاست ؟
همسایه به او گفت : خیاط هم در کوزه افتاد .
و این حرف ضرب المثل شده و وقتی کسی به یک بلائی دچار می شود که پیش از آن درباره حرف می زده ، می گویند :” خیاط در کوزه افتاد ”.
ریشه ضرب المثل خیاط هم در کوزه افتاد
منبع : پرشین وی