نگرفتن دست بافندگان فرش
نگرفتن دست بافندگان فرش
ساختههای دست انسان در هر گوشه از جهان، آمیختهای از فرهنگ و هنر ملتها هستند.
خانه فرش دستباف ایران – جهان فرش : انگار آدمی قدری از روحش را به جسم بیجان چوب و پارچه و خاک و نخ میریزد تا کاردستی ماندگاری بسازد که نشانهای از هنر و خلاقیت او باشد. صنایعدستی عمری به درازای تاریخ دارند، شاید از همان روزها که انسان نخستین مجبور بود ظرفی برای غذاخوردن بسازد و لباسی برای پوشیدن و دلش خواست آن ظرف و آن لباس را زیباتر از کار دربیاورد. طبع آدمی زیباپسند است و به تبعِ خداوند دلش میخواهد زیبایی را که در روح خود مییابد و در طبیعت و آفرینش جهان میبیند، به ساختههای دست خود نیز منتقل کند. برای همین است که گل میاندازد به پارچه، رنگ میپاشد به خاک، نقش و نگار میاندازد به فرش، طرح میزند به کاغذ.
رابطه فرهنگ با صنایع دستی
ارمغان فشمی در روزنامه اطلاعات نوشت؛ صنایع دستی بخشی از معرفینامه مردم هر کشور است. ساختههای دست هر ملت نشان میدهد آن ملت چه علایقی در دل و چه آرمانهایی در سر دارند.
در ارمنستان که مهد مسیحیت در جهان است در تابلوها، ظروف و مجسمهها از نقش انار بسیار استفاده میشود، زیرا ارمنیها انار را میوهای مقدس میشمارند که اگر به شیوهای خاص برش زده شود، نقشی از صلیب در آن ظاهر میشود. همچنین نمونههای کوچکی از سنگهایی با نقوش صلیب بهنام خاچکار جزو صنایع دستی قدیمی این کشور بهشمار میرود.
در ژاپن مردم بسیار به حفظ سنتهای گذشته خود پایبند هستند و ادامه سنتهایی مانند پذیرایی با چای و گلآرایی، نیازمند وسایلی مانند گلدانها و سرویس چایخوری سرامیک، آویزهای دیواری، حصیر تاتامی به عنوان کفپوش اتاق، کیمونو(لباس سنتی زنان) تهیه شده از پارچه زربفت و دستباف، جوراب سفید، ماسکهای مخصوص بازیگران نمایش سنتی و چترهای آفتابی است که استفاده از آنها تضمین کننده ادامه تولید بسیاری از صنایعدستی این کشور است؛ درست همانطور که میزان پایبندی زنان هندی به استفاده از لباس سنتی(ساری) دلیل حیات برخی صنایع دستی مانند زریبافی در این کشور است.
از میان صنایع دستی ایران نیز نخستین موردی که هر ایرانی میتواند برشمارد، فرش ایران است؛ بافتهای هنری که ایرانیان روی آن قد میکشند، ازدواج میکنند، بچهدار میشوند و میمیرند؛ هدیهای ارزشمند که عروس بهعنوان بخشی از جهیزیه با خود به خانه بخت میبرد تا خاطرهها را به آن پیوند بزند.
با این حال حوزه صنعت هنرمندانه فرش در ایران دچار مشکلات عدیدهای است که باعث تزلزل جایگاه این صنعت شده است؛ به طوری که رقبا گوی سبقت را از ما ربودهاند.
روز جهانی صنایع دستی
شورای جهانی صنایعدستی سازمانی غیرانتفاعی است که در تاریخ دوازده ژوئن ۱۹۶۴ توسط «آیلین آزبورن وب» در نیویورک بنیان نهاده شد. هدف از تأسیس این سازمان، ارتقای جایگاه صنایع دستی، تقویت ارتباط میان هنرمندان صنایع دستی سراسر جهان، تشویق، یاریرسانی و ارائه مشاوره به آنان در حوزه شیوههای درآمدزایی، کاربردی و بهروز کردن صنایعدستی در عین حفظ میراث گذشتگان و استفاده از فناوریهای مدرن در راستای دستیابی به بازارهای جدید بود.
در دهم ژوئن (بیستم خرداد) سال ۱۹۶۴میلادی، نخستین همایش جهانی با شرکت مسئولان اجرایی، استادان دانشگاه، هنرمندان و صنعتگران بیش از ۴۰کشور جهان، در نیویورک برگزار شد. در قطعنامه پایانی آن همایش، تأسیس «شورای جهانی صنایعدستی» را بهعنوان نهادی وابسته به یونسکو تصویب و سالروز تأسیس این همایش را بهعنوان «روز جهانی صنایعدستی» نامگذاری کردند.
با راهاندازی شورای جهانی صنایعدستی و سنتی، این صنعت بهعنوان بخشی از حیات فرهنگی- اقتصادی ملتها مورد توجه قرار گرفت. این شورا در ابتدا با شمار محدودی از اعضا کار خود را آغازکرد اما هماکنون ۹۰کشور جهان را تحتپوشش دارد و دبیرخانه آن در آمستردام هلند است. ایران نیز از سال۱۳۴۷ شمسی از طریق سازمان صنایعدستی کشور به عضویت این شورا درآمد و در مجمع آسیا و اقیانوسیه آن مشغول به فعالیت شد.
مجمع عمومی شورای جهانی صنایعدستی رخدادی است که هر چهارسال یک بار و پس از پایان ریاست هر دوره چهارساله و آغاز دوره جدید در یکی از کشورهای فعال عضو برگزار میگردد. در این مجمع که کلیه اعضای حقیقی، حقوقی و نهادهای دولتی و غیردولتی عضو شورای جهانی صنایع دستی حضور دارند، تصمیمگیریها و سیاستگذاریهایی مانند انتخاب رئیس جدید شورا، رؤسای مناطق و مدیران زیر مناطق صورت میگیرد. معمولاً در خلال برگزاری مجمع عمومی در شورای جهانی صنایعدستی اجلاسهای منطقهای نیز برگزار میشود. در سال ۲۰۱۵ شورای جهانی صنایعدستی دو شهر اصفهان و تبریز را به عنوان شهر جهانی صنایعدستی و شهر فرش دستبافت ثبت کرد و اصفهان به عنوان محل برگزاری هجدهمین اجلاس عمومی انتخاب شد.
به مناسبت روز جهانی صنایع دستی به کارگاه استادی میرویم که در زمینه فرش حرفهای بسیاری برای گفتن دارد.
در کارگاه استاد جوانشاهی
کارگاه کوچک استاد حسن جوانشاهی روی پشتبام منزلش بنا شده است؛ دو اتاق تودرتوی باصفا که نسیم ملایمی در آنها جریان دارد و بوی بهار با خود میآورد. این طراح و بافنده که شاگرد استاد رسام عربزاده- طراح برجسته فرش ـ بوده، از الف تا یای طراحی و بافت فرش را بهخوبی بلد است و با سرپنجههای هنرمندش، آثار ارزنده و بینظیری خلق میکند. بهخاطر این سرپنجههای هنرمند است که در دوران وزارت سید محمد حسینی، از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مدرک افتخاری گرفته و کرسی استادی در دانشگاه را به او سپردهاند.
عکسی از استاد رسام عربزاده روی دیوار است. آقای جوانشاهی میگوید: او هم استادم بود، هم پدرم. هرچه دارم از او دارم! من از پنجسالگی پای دار قالی بزرگ شدم و وقتی هنوز پستانک میخوردم، گره میانداختم.
هنرمند اردبیلی دو دخترش را به خانه بخت فرستاده و برای سومی قصد دارد فرش ارزشمندی ببافد که همه هزینههای ازدواجش را با فروش آن تأمین کند! برنامه دیگر استاد جوانشاهی بافت فرشی با عنوان ظهور امامزمان (عج) است که روی آن گلهای برجسته کار شده باشد، فرشی شش متری با تصویری از امام زمان که در مکه از پلهها پایین میآید و یک دستش روی صورتش قرار دارد. دو نفر از ملائکه دوطرف پلهها ایستادهاند و حضرت عیسی هم باید پشت سر ایشان باشد.
استاد جوانشاهی داستان ظهور را از منابع مختلف جمعآوری کرده است تا بتواند بهترین تصویر را از این واقعه ارائه کند. او که تا بهحال سه عدد از کارهای خود را هدیه داده و یکی از آنها از ایران خارج شده است، قصد دارد آخرین ضربه کار حرفهای خود را در تابلوی ظهور نشان بدهد و آن را به موزهای در کشور خودمان هدیه کند.
مشکلات نقشههای کامپیوتری
چرا کشورهای رقیب در صنعت فرش از ما پیشی گرفتهاند؟ استاد جوانشاهی در پاسخ به این پرسش میگوید: ما بهجای حمایت از روشهای سنتی به سمت استفاده از نقشههای کامپیوتری رفتهایم که ضربه سنگینی به هنر فرش زده است. آموزشگاهها و فرهنگسراها تنها به یاددادن گرهزدن، عددخواندن و شانهزدن اکتفا میکنند.
البته خوب است که کامپیوتر به کمک هنر بیاید اما هنرجویان ما ابتدا باید روش سنتی را یاد بگیرند. الان طوری شدهاست که آنها نه شیرازهزدن بلدند، نه نقشهخوانی را بهدرستی میدانند و نه میتوانند چهره ببافند و پوستربافی کنند. داخل و خارج کشور پر شده است از تابلوفرشهای کامپیوتری و از هر دهنفر یکنفر سنتی میبافد. اگر این تعداد بیشتر میشد هم بازار نقاشان رونق میگرفت، هم بافندهها حرفهای میشدند، هم بازار صادرات فرش رونق داشت.
او میافزاید: چین، نپال، ترکیه و کشورهای دیگر هیچکدامشان طرح کامپیوتری نمیبافند. کامپیوتر فقط عدد را میشناسد، در واقع بافندگان رنگها را جدا از هم میگذارند و بر اساس تعداد خانههای طرح کامپیوتری، فرش را میبافند. اینطور میشود که بافنده کامپیوتری رنگزنی بلد نیست، رنگ را نمیشناسد و استعداد انتخاب رنگ را ندارد. من به شاگردانم روش سنتی را آموزش میدهم و فرششان هم خریداران بهتری دارد. قیمت فرش کامپیوتری را بهازای هر گره حساب میکنند ولی بافنده فرش سنتی خودش روی کارش قیمت میگذارد، نه این که به دستمزد ناچیزی قناعت کند.
بیمه بافندگان فرش
مشکل دوم بافندگان فرش بیمه آنهاست. حسن جوانشاهی با بیان این موضوع میگوید: بافنده فرش را نباید در فشار و استرس قرار داد تا کارش را با عجله انجام بدهد، درحالی که مأمور بیمه میآید و کار را متر میکند و میگوید اگر به فلان حد نصاب نرسانی، بیمهات قطع میشود. برای همین در دوسه سال اخیر اغلب فرشهای هنرجویان ما بینقص از کار درنیامده، چون فقط میخواهند آنها را به حد نصاب بیمه برسانند.
برای کارِ دست باید زمانی بیشتر از زمان تخمینزدهشده احتمالی در نظر گرفت. بالاخره برای بافنده هم کار و گرفتاری و بیماری پیش میآید و شاید نتواند مطابق برنامه پیش برود.
جالب است که خطکش بیمه برای کارهای استادان هم ضربالاجل تعیین میکند؛ درحالی که بهعنوان مثال آقای جوانشاهی علاوه بر بافندگی، کار آموزش هنرجویان را هم بر عهده دارد، طراحی میکند، به نمایشگاهها و همایشها میرود و گاهی هم برای علاقهمندان و خبرنگارانی مثل من وقت میگذارد.
خودش میگوید: این وضعیت ضربه بزرگی به کیفیت فرش ایرانی میزند و کارها دقیق و استاندارد از آب درنمیآید. جالب اینجاست که وقتی کار تمام میشود، تا وقتی مأمور بیمه آن را ندیده و اتمامش را تأیید نکرده، بافنده حق ندارد فرش را از روی دار ببُرد و بردارد. گاهی مراجعه مأمور بیمه به تأخیر میافتد و بافنده در آن مدت نمیتواند کار جدیدی بهدست بگیرد.
معضل رنگ
اگر چین توانسته در صنعت و هنر فرش با ایران رقابت کند، بهدلیل وجود آندسته از تاجران ایرانی است که به چین رفتند و نقشههای فرش ایرانی را با خودشان بردند. چینیها توانستند رموز کار را یاد بگیرند و درحالی که ما به سمت کامپیوتریشدن طرحها میرویم، آنها به روش سنتی فرشهای باکیفیت ابریشمی تولید میکنند و بازارهای دنیا را به دست میگیرند. ما حتی رنگ خوب هم نداریم و بیشتر رنگهایمان چینی شده است که دلیل دیگری برای پایین آمدن کیفیت فرشهایمان میشود.
استاد جوانشاهی با اشاره به این موضوع میگوید: تولید رنگ صنعتی در ایران چندان پیشرفتی نکرده و رنگ آلمانی باکیفیت هم کمتر در بازار پیدا میشود. در بعضی استانها مثل یزد روشهای سنتی رنگسازی هنوز وجود دارد؛ درست مثل گذشته که پشم و رنگ باکیفیت بود و پشم را در رودخانه میشستند و املاح رودخانه باعث شفافیت بیشتر رنگ میشد. الان از آب لولهکشی برای شستن رنگ چینی استفاده میشود. من هنوز تاجایی که بتوانم با رنگ طبیعی گیاهی کار میکنم، مثلا در فصل گردو، پوست گردو سفارش میدهم، همینطور از رنگهایی استفاده میکنم که از انار، پیاز، کاه و روناس تهیه شدهاند.
هزارپاره از بهارستان
حسن جوانشاهی تمثیل زیبایی برای درددل بهکار میبرد: در زمان هخامنشی فرشی بهنام بهارستان در ایران وجود داشت که در بافت آن از جواهرات هم استفاده شده بود. متأسفانه آن فرش بهدست دشمنان تکهتکه شد و هر تکهاش به گوشهای از جهان رفت. امروز هنر فرش ما در داخل کشور همین وضعیت را دارد. هرکس برای منافع خودش کار میکند و فرش حتی متولی مشخصی ندارد. سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، موزه فرش، شهرداری، بیمه، آموزش و پرورش و دانشگاهها، هرکدام در این زمینه نظر میدهند. هرکس دار و دسته خودش را دارد و ساز خودش را میزند. آیا همه ما نباید دورهم جمع شویم تا به شکل واحد سخن بگوییم؟ آیا نباید اهلفن درباره فرش ایران تصمیمگیری کنند و مدیریت آن را بر عهده بگیرند؟
این طراح و بافنده چیرهدست میافزاید: فرش، نگین هنر ایرانیان است. این هنر شناسنامه ایران بود و دومین اقتصاد کشور را تشکیل میداد. زمانی ۱۲میلیون نفر در حوزههای مرتبط با فرش مشغول کار بودند، از نخفروش و رنگزن تا بافنده و تاجر. درحال حاضر مطابق آمار شرکت فرش ایران، فقط دو میلیون و ۶۰۰ هزار نفر دراین حوزه فعالند.
او میگوید: فرش را از دست سازمان صنایع دستی درآوردند و آنها در حال حاضر فقط به اوضاع گلیم و گبه رسیدگی میکنند. شاید اگر این اتفاق نمیافتاد، فرش ایران رونق بیشتری داشت. زمانی که سازمان صنایعدستی متولی این کار بود، برای بافندهها جشن میگرفت و به آنها رسیدگی میکرد اما حالا سازمانی که بهظاهر متولی فرش است، اختیار چندانی ندارد. دولت باید به این سازمان اختیار تام بدهد تا بتواند مسأله بیمه بافندگان را حل کند. الان بیمه برخی از بافندگان به دلایل مختلف مانند عدم حضورشان در خانه به هنگام مراجعه مأمور بیمه یا تکمیل نشدن کارشان قطع شده که قرار بود دوباره برقرار شود اما هنوز خبری نیست و تکلیف آنها مشخص نشده است.
باید دید آیا اصولا سازمان صنایع دستی بودجه کافی دارد که اگر اختیار صنعت فرش را به آن برگردانیم بتواند مشکلات این حوزه را حل کند؟
درخواست بافندگان فرش از مسئولان
حسن جوانشاهی در میان حرفهایش به این موضوع اشاره میکند که دوازده سال پیش روزنامه اطلاعات در برقراری بیمه برای بافندگان فرش نقش اصلی را ایفا کرد. او میگوید: یکی از دوستان من در گمرک به من اطلاع داد در گمرک یک و نیم درصد بابت بیمه از تاجران فرش کم میشود اما بافندگان فرش هنوز از بیمه برخوردار نیستند. یکی از خبرنگاران روزنامه اطلاعات این موضوع را پیگیری کرد و باعث شد تا سرانجام بیمه بافندگان فرش برقرار شود.
استاد جوانشاهی میافزاید: دوازده سال است بیمه شدهایم اما سن خیلی از ما به تمام کردن سیسال کار حرفهای برای برخوردارشدن از حقوق بازنشستگی قد نمیدهد. سال گذشته پیش از عید رفتم تا خودم را بازنشسته کنم، نامهای برای محاسبه به من دادند و گفتند باید هفت میلیون تومان بپردازم تا بتوانم بازنشسته شوم. من بهکنار، کسانی که بهسختی کار میکنند تا خرج زندگیشان را دربیاورند و توانایی مالی ندارند، چطور میتوانند چنین پولی را بپردازند؟
این طراح و بافنده فرش تأکید میکند: مسئولان باید ضمن پیگیری وضعیت و سابقه کار بافندگان فرش، افرادی را که سالهاست کار میکنند و سلامتیشان در این راه از دست رفته است، بازنشسته کنند. فقط در این صورت است که جوانها برای ورود به عرصه فرش انگیزه پیدا میکنند و اقتصاد مبتنی بر فرش رونق میگیرد. درحال حاضر جوانها باید برای چند میلیون تومان وام دوندگی کنند و ضامن و چک کارمندی داشته باشند و در این شرایط بسیاری از آنها نمیتوانند فعالیت کنند. وامهای کلان را به کسانی دادهاند که در جایی جز حوزه فرش سرمایهگذاری میکنند و کسی هم پیگیر و پاسخگو نیست. کسی دست بافندگان فرش را نمیگیرد.
نگرفتن دست بافندگان فرش
منبع : خبر فارسی